حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 302
گفت بايد حد زند هشيار مردم مست را |
گفت: آری، اين جا يك نفر هشيار نيست. |
|
[13]
گفت اين يكی را درست می گويی، اما بقيه حرف هايت درست نبود.
واقعا، چه كسی می خواهد تو را حد بزند.
هركس حدی به گردنش نيست بيايد
در زمان حضرت عيسی، عليه السلام، می خواستند يك نفر را سنگسار كنند. حضرت اعلام كرد هركس می خواهد در مراسم شركت كند بايد تمام صورتش را بپوشاند به طوری كه شناخته نشود. فردا، در بيرون شهر، حدود دويست نفر با صورت پوشيده آمدند. حضرت فرمود:
آماده ايد گنهكار را حد بزنيد؟ گفتند به، فرمود: شرطش اين است كه هر كس حدّ شرعی به گردنش نيست برای اجرای حد بايستد. نتيجه آن كه همه رفتند و فقط حضر عيسی باقی ماند. [14]
گفت بايد حدزدن هوشيار مردم مست را |
گفت آری ليك اينجا يك نفر هوشيار نيست. |
|
انسان هوشيار در عالم زياد نيست و اكثر مردم در غفلت و خواب به سر می برند [15] و با بعثت انبياء و نزول كتاب های آسمانی هم بيدار نمی شوند. دل به دنيا بسته و در پی كام جويی هرچه بيشترند و نمی توانند از لذت ها و نعمت های زندگی برای رشد و هدايتشان استفاده كنند. نه اهل فكرند، نه تقوا پيشه می كنند و دست از گناه برمی دارند و نه حاضرند دقايقی از شبشان را به عبادت خدا مشغول باشند. درحالی كه صاحب قلب بيدار به دنيا طور ديگری نگاه می كند، خوابش را به اندازه می گيرد و لحظاتی از شب خواب را رها می كند و می رود وضو می گيردچراغ ها را هم روشن نمی كند كه كسی بفهمدمی آيد با محبوبش خلوت می كند. با آن معشوقی كه از دست نمی رود، با آن