حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 303
معشوقی كه آدم را رها نمی كند. با آن معشوقی كه محبتش به انسان بی نهايت است. با آن معشوقی كه كليد دنيا و آخرت دستش است. با آن معشوقی كه تمام خزانه هايش را در اختيار بنده اش می گذارد. اين چه حرف عجيبی بود كه يك روز، علی، عليه السلام، خطاب به سپيده سحر گفت: آيا روزی بود كه تو بيدار شوی و علی خواب باشد؟ [16]
از خدا پروا كنيم. در عالم، باغبان باشيم نه باغ خور، بيدار باشيم نه خواب. اهل فكر باشيم نه بنده غفلت، زيرا امير المومنين در روايت ديگری می فرمايد:
[17]
تفكر انسان را به خوبی و عمل دعوت می كند.
در حقيقت، وقتی انسان می نشينيد و انديشه می كند، اين انديشه او را با خوبی ها و درستی ها و وظائف و تكاليف آشنا می كند و او را به اولياء خدا مرتبط می كند. بعد، اين انديشه او را به عمل دعوت می كند و به انجام آن خير مشتاق می سازد. پس، همانطور كه فكر كردن به گناهان انسان را به دام گناه می اندازد، انديشه صحيح نيز انسان را به سمت خوبی ها سوق می دهد و او را به انجام خير وا می دارد. در هر دو سو نيز انسان پس از مدتی شتاب می گيرد و به سرعت پيش می رود؛ به سوی خوبی بشتر يا به سوی بدی افزون تر.
«فأين تذهبون»؛ به كجا چنين شتابان؟
اين شتاب در دل سپردگی به دنيا و عمل برای اندوختن هرچه بيشتر امكانات دنيايی مساله عجيبی است و انسان های فراوانی را به هلاكت رسانده است. چند وقت پيش، يك نفر را در بهشت زهرا در قطعه ای معمولی دفن كردند كه فكر نمی كنم تا حالا كرم ها و مارها و موش ها