حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 31
دعوت به عدالت و نيكوكاری دروغ به هم بافته است؟ آيا اين سخن قرآن در زمانی كه همه دانشمندان جهان می گفتند زمين ساكن است و خورشيد به دور زمين می گردد دروغ است كه فرمود:
«- ألم نجعل الأرض مهادا». [24]
آيا زمين را برای شما چون گهواره ای بستر آرامش قرار نداديم؟
كه دلالت بر حركت زمين می كند.
«- و هو الّذی خلق الليل و النّهار و الشّمس و القمر كلّ فی فلك يسبحون». [25]
و اوست كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد كه هر يك در مداری شناور است.
آيا بيان حقايق آفرينش افسانه های پيشينيان و دروغ های خودساخته است؟ امان از آن لحظه های كه انسان از عقل و خرد و وجدان و فطرت و انصاف جدا شود و به تعبير قرآن «كالأنعام» [26] يا «كمن مثله فی الظّلمات» [27] شود. وقتی انسان وجدان نداشته و در زمره «لا يشعرون» ها باشد و با چشم گاو و گوسفند به حقايق نگاه كند، از اين بهتر نمی شود. او ديگر نور علم و وحی خدا را نمی بيند. كلمات سياه روی كاغذ را می بيند.
مر مرا افسانه می پنداشتيد |
تخم طعن و كافری می كاشتيد |
|
خود بد بديد ای خسيسان زمن |
كه شما بوديد افسانه نه من. [28] |
|
خدا از اين بينايی ها به ما هم عنايت كند
اين داستان برای هفتصد سال قبل است ولی من عين آن را به چشم خودم نيز ديده ام كه در حال حاضر به آن كاری ندارم. معروف است كه مردم مسافر اول غروب به شهری رسيد كه كسی را در آن نمی شناخت.
راه ها هم امن نبود و شب نمی شد سفر كرد. مجبور شد بماند و جايی برای خود دست وپا كند. همين طور كه می گشت به يكی از اهالی شهر