حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 32
گفت: دنبال خانه پاكيزه ای می گردم كه لقمه ای پاك داشته باشد.
واقعا، چقدر خوب است آدم هميشه در زندگی اش دنبال خانه پاكيزه و لقمه پاك بگردد. چون وقتی خانه و لقمه پاك باشد، آدم پيغمبر را پيغمبر و قرآن را نور می بيند و آن وقت به اين آيه عمل می كند:
«... فالّذين آمنوا به و عزّروه و نصروه و اتّبعوا النّور الّذی انزل معه اولئك هم المفلحون». [29]
كسانی كه به او ايمان آوردند و او را در برابر دشمنان حمايت كردند و ياری اش دادند و از نوری كه بر او نازل شده پيروی نمودند، فقط آنان رستگارانند.
گفت: مرد كوری در شهر ما هست كه در فلان محله زندگی می كند و كسی را هم ندارد. پيش او برو!
از روی نشانی، كوچه به كوچه آمد تا خانه را پيدا كرد و در زد. مرد نابينا هم مسرور از اين كه ميهمانی برايش آمده او را به داخل خانه برد.
نيمه های شب، مسافر ديد مرد نابينا قرآن خطی بزرگی آورد و شروع كرد به خواندن و گريه كردن:
«و اذا سمعوا ما انزل إلی الرّسول تری أعينهم تفيض من الدّمع ممّا عرفوا من الحقّ ...». [30]
و چون آنچه را كه بر پيامبر اسلام نازل شده بشنوند، ديدگانشان را می بينی كه به سبب آنچه از حق شناخته اند لبريز اشك شده ...
آری، حق شناسان اهل گريه هستند و در برابر معشوق نمی توانند خودشان را نگاه دارند. زيبايی معشوق را كه می بينند از شوق، و آيات عذاب را كه می بينند از ترس گريه می كنند. حق شناسان دريايی از اشك پاك پشت چشم هاشان موج می زند.
از اين كه ديد مرد نابينا دارد از روی قرآن می خواند و اشك می ريزد