حديث عقل و نفس آدمی درآيينه قرآن، ص: 473
تا بی خبری ز ترانه دل |
، 105- 107
تا تو نانی به كف آری و به غفلت نخوری |
، 67
تا جهان هست بزمی چنين |
، 423
تا چهره نگردد سرخ از خون |
، 107
تا رود آن كس كه بيرونی بود |
، 429
تا بش خورشيد و سعی باد و باران را چه شد؟ |
127
تخم طعن و كافری می كاشتيد |
، 31
ترك جان عزيز بتوان گفت |
، 65
ترك يار عزيز نتوانيم |
، 65
تلك آثارنا تدل علينا |
، 270
تلك الوجوه عليها الدود تنتقل |
، 298
تمنا كنند از خدا جز خدا |
، 342
تنگ چشمان نظر به ميوه كنند |
، 65
تو با خدای خود انداز كار و دل خوش دار |
، 364
تو كز محنت ديگران بی غمی |
، 126
تو كه باری ز دوشم برنداری |
، 126
تو كه خويش نئی پيشك چرايی؟ |
126
تو كه سود و زيان خود ندانی |
، 412
تو كه نابرده ای ره در خرابات |
، 412
تو كه ناخوانده ای علم سماوات |
، 412
تو كه نوشم نئی نيشم چرايی؟ |
، 126
تويی برابر من يا خيال در نظرم؟ |
328
جانا نظری سوی مفتقرت |
، 107
جمله ذرات زمين و آسمان |
، 187
چراغ مرده كجا شمع آفتاب كجا؟ |
45
چشم ها و خشم ها و رشك ها |
، 6
چون ديده ديد و دل از دست رفت و چاره نماند |
، 82
چو عضوی به درد آورد روزگار |
، 126
چون فردا نامه خوانان نامه خوانند |
، 412
چون دلارام می زند شمشير |
، 65
چون گوهر قدس يگانه دل |
، 107
چون ميسر نيست بر من كام او |
، 367
چونان كه شتر بشنود آواز هدی را |
، 253
حسنِ خوبان پيشِ حسنِ تو خريداری ندارد |
، 71
خاطر خود را تسلی می كنم |
، 367
خاك امين و آنچه در وی كاشتی |
، 145
خاكش چنان بخورد كزو استخوان نماند |
، 409
خداوندا به حق هشت و چارت |
، 259
خدايا داد از اين دل داد از اين دل |
، 90
خلاف مروت بود كاوليا |
، 342
خلق از من در عذاب و من خود از اخلاق خويش |
، 62