فارسی
جمعه 09 شهريور 1403 - الجمعة 23 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 339

الحمدلله رب العالمين و صلّی الله علی جميع الانبياء والمرسلين

و صلّ علی محمد و آله الطاهرين.

وجود مبارك حضرت يوسف عليه السلام اهل آگاهی، بصيرت و بينش بود كه در زندان، به زندانی ها گفته بود اين آگاهی و بصيرت را از كجا به دست آورده است. اين آگاهی و بصيرت، نور فروزانی بود كه در عمق روح، جان و قلب او می درخشيد و درخشش اين نور لحظه به لحظه اضافه می شد و از اين طريق، جان و روح او بی نهايت بزرگ شد. تا جايی كه ظرف جهان، گنجايش او را نداشت.

بايد در مقام قرب حق و در جايگاه مخلَصين قرار می گرفت و در آنجا می گنجيد.

انسان به جايی می رسد كه جهان گنجايش او را نداشته باشد. نه گنجايش بدن او را، بدن كه در محدوده كوچكی می گنجد، ولی روح است كه وقتی چراغ آن پرنور و پرفروغ می شود، در حقيقت اين نور ربط بين روح و حضرت حقّ است و روح را در مقام بی نهايت بزرگ شدن، قرار می دهد.

اما طرف مقابل او، بانوی كاخ بود كه از آگاهی، بينش و بصيرت محروم بود و در روح او خلل بود. روحی كه زخم خورده غريزه جنسی، بيمار هوی و هوس و افكار ناپسند و اسير قبری به نام بدن بود و به طرف بی نهايت كوچك شدن در حركت بود.

بيماری، روح را می كاهيد و كوچك و ناتوان می كرد و از حركت باز می داشت.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^