فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 282

گفت: تا داروغه را گوييم، در مسجد بخواب

مست گفت: تو مرا مست می دانی، و مسجد جايگاه سجاده نشينان است، و نه مستان باده نوش.

گفت: ديناری بده پنهان و خود را وارهان

گفت: در شريعت و آيين ما، گره ها را با رشوه وا نمی كنند.

گفت: از بهر غرامت جامه ات بيرون كنم

و گفت: جامه ام پوسيده است. و به كار نمی آيد.

گفت: آگه نيستی كز سر در افتادت كلاه

گفت: بی كلاهی ننگ و عيب نيست. سر بايد جايگاه سِرّ و انديشه باشد. كه اگر نباشد، مايه عار و بدنامی است.

گفت: بايد حد زند هشيار مردم، مست را

گفت: هشياری بيار، اينجا كسی هشيار نيست

شاعری ديگر نيز خوش گفته است:

گر حكم شود كه مست گيرند

در شهر هر آنچه هست گيرند

و خوشتر از اين نيز گفته اند:

گر پرده ز روی كارها بردارند

معلوم شود كه در چه كاريم همه

يكی از دانشمندان گفته بود: آيه ای كه در آن فرمان قطع دستِ دزد می دهد، برای من، قابل قبول نيست، چون اگر به اجرا درآيد، همه يك دست می شويم.

آری، برادران يوسف در خيالِ شان اين گمان بد آمد كه پدر با يوسف نظری ديگر دارد. و همين بدگمانی را نيز با يكديگر بازگفتند.

راز اين كه در روايات ما پيوسته به سكوت توصيه می شود، يكی اين است كه هنگام سخن گمان ها نيز به زبان می آيند، و حال آنكه پاره ای از گناهان سوء و ناخوش و ناروا می باشند.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^