فارسی
دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 - الاثنين 26 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 6

و مردم وقتی كه او را می ديدند حسرت و افسوس می خوردند، و دريغا می گفتند. و پاره ای نيز ديوانگی و جنون وی را محصول تحصيل و خواندن بسيار می دانستند.

بهلول نيز پيش خود می گفت: دينم به سلامت باد. ديگران آنچه می خواهند بگويند.

تربيت

او در دنيای ديوانگی به تربيت مردم كوشيد. و هرگز از بيان حقيقت ها باز نايستاد. و در ترويج فرهنگ امام بسی شگفت انگيز كار كرد، كه اگر می خواست آنهمه را در عالَم هشياری صورت دهد، كارش تمام بود.

زمان رضا خان و فرزند تبهكار او، يكی از عالمان اصفهان، همين شيوه را پيش گرفت. او خود را به جنون و ديوانگی زد تا همه چيز را به گوش مردم رساند.

و رسانيد.

كارش اين بود كه هركجا محفلی برپا بودوارد می شد. و جمعيت را می شكافت، و خود را به منبر می رسانيد. و بر بالای منبر هر چه می خواست می گفت. و بعد پايين می شد و می رفت.

روزی كه امام دستگير شد و به زندان رفت، بالای منبر گفت: بارها و بارها، به اين سيد- امام- پيغام فرستاديم، كه پا بر روی دم اين سگ- شاه- نگذرد، اما گذاشت و ديد آنچه ديد.

روزی ديگر به مدرسه چهارباغ كه ختم مادر استاندار در آنجا برگزار بود، وارد شد.

از مقابل تمام لشكری ها، كشوری ها، بازاری ها و ديگران كه از تهران و دربار نيز شركت نموده بودند گذشت، و مستقيم به بالای منبر رفت، و گفت: عرض، مختصر است. زياده شما را معطل نمی كنيم.

گلايه ای است از جناب استاندار محترم! و رياست محترم شهربانی، اگر اينجا




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^