فارسی
سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 27 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 294

نيست، بلكه بلكه از حيطه تجربه و لمس و احساس نيز دور است. و گرنه چيزی اگر پيدا و آشكار باشد، حاجت به سوگند نخواهد بود.

«وَالْعَصْر انَّ الانْسانَ لَفِی خُسْر» «1» سوگند به روزگار كه انسان ها عموماً در زيان به سَر می برند.

و البته اين در حالی است كه می بينيم انسان ها از همه سو به دنبال سود می روند.

نور ايمان

ولی همچنان كه به دنبال همين آيه آمده است قليلی از انسان ها، كه برخوردار از ايمان و باورند، سود و زيان خود را فهم می كنند. چرا كه ايمان به منزله نور است.

همچنان كه هستی و آنچه هست همانند داروست.

و داروها مختلفند: پاره ای سلامت جسم، و بسياری نيز سلامت زندگی و حيات را تأمين می كنند.

باری، كسی كه در شب است آن هم شبی تار، و از سويی، چندی دارو نيز پيش رو دارد، آيا می داند از كداميك و يا به چه ميزان بايد مصرف نمود؟ آيا از هر كدام و به هر اندازه كه مصرف كند زيان نخواهد كرد؟ آيا چنين انسانی بيشتر سود می كند و يا بيشتر زيان؟ و كسی كه از نور ايمان برخوردار نباشد درست به چنين كسی می ماند. ولی مؤمنان در روشنايی و نور هستند. بنابراين، فاصله ايشان- مؤمنان و كافران- همچون: فاصله نور و روشنايی است.

«هَلْ تَسْتَوِی الظُلُماتُ وَالنُّور» «2» آيا كسی كه در روشنی ايمان است و آنكه در ظلمت بی باوری است يكسان است؟

البته يكسان نيستند زيرا آنكه در سايه ايمان است می داند كه از چه چيز و به چه اندازه ای بهره گيرد، اما آنكه از چنين نور و روشنايی برخودار نباشد هرگز

______________________________
(1) عصر/ 102.

(2) رعد/ 16.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^