فارسی
چهارشنبه 06 تير 1403 - الاربعاء 18 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 239

خندند بر آن ديده كاين جا نشود گريان «1» و در حقيقت اين گونه گريه ها و غم ها، بنِ شادی ها و خنده های پايدار و پيوسته است.

قند شادی ميوه باغ غم است

اين فَرَح زخم است و آن غم مرهم است

غم چو بينی در كنارش كش به عشق

از سر رَبْوَة نظر كن در دمشق «2» باری، غمی كه به واقع نيز غم باشد گردی است كه هرگز به دامان اين نازنينان نخواهد نشست.

گردن بزن انديشه را من از كجا، غم از كجا؟ «3» بی گمان، خون آلوده چنين غمی، بر اين قوم نستوه، حلال مسلّم است.

خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال

هر غمی كو گرد ما گرديد، شد در خون خويش «4»

مراقبت

بنابراين، ثابت و مسلّم است كه آنچه بر آدمی فرود می آيد جز حاصل كردار او نخواهد بود.

و فهم اين مدّعا و هضم و پذيرش اين حقيقت تنها اندكی مراقبت و تامل می طلبد.

گر مراقب باشی و بيدار تو

بينی هر دم پاسخ كردار تو «5»

______________________________
(1) حافظ.

(2) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 3752 و 3753.

(3) شمس تبريزی.

(4) شمس تبريزی.

(5) مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بيت 246.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^