فارسی
شنبه 30 تير 1403 - السبت 12 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 300

زهمواری توانی نام نيكو يافت در عالَم

نگين تا خود نشد هموار او كی نام می يابد «1» تواضع دامگاهی است كه خوبترين ها را همچون: شرافت، عظمت، بزرگی، و ينز دل ها را به دام می افكند.

باری، تيغی كه كشيده و راست است در كار مزرعه به كار نمی آيد. و با آن درو نمی كنند، چرا كه چندان كارساز نيست، و تنها مرد اين ميدان داس است كه قامت را خم داشته و لذا در يك حركت چه بسيار خوشه ها كه به دام خود می افكند.

چون زلف بتان شكستی عادت كن

تا صيد كنی هزار دل در نفسی «2» ذوالقرنين راه افتاد. و رفت. و به محضر پير رسيد. و خاشعانه و به ادب زانو زد. و پرسيد در اين شهرها انبوه پيرانِ محاسن سپيد و شاد، چشمانم را گرفت. و اين نشان می دهد كه در اين شهر، عمرها، طولانی و بلند است. چرا؟

گفت: پيامبران خدا به ما توصيه كردند: تا گرسنه نيستيد بر سفره ننشينيد، و تا سير نشده ايد برخيزيد. و ما از كودكی همين را به كار بستيم. و از اين رو نيز تندرست و شادمان و سرزنده ايم.

و از همين رو نيز مُنكَر و فحشا و شهوت و آلودگی در ميان ما جايگاهی ندارد.

بر اساس اين تجربه پاك، كسانی كه اين دستور انبيا را به كار نمی بندند و به ميل شكم پيش می روند و آنچه می خواهند و هر چه می خواهند بالا می كشند، پای گرگ شهوت را وا می كنند.

شهوت از خوردن بود كم كمن زخُور «3»

______________________________
(1) لامع.

(2) ابو سعيد ابوالخير.

(3) مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بيت 1374.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^