فارسی
جمعه 05 مرداد 1403 - الجمعة 18 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 241

نيكوان رفتند و سنت ها بماند

وز لئيمان ظلم و لعنت ها بماند «1» از اين رو زيان هيچ معصيتی به هيچ كس جز خود انسان بازگشت ندارد، و خداوند اگر آدميان را فرمان پرهيز از معصيت می دهد از سر رحمت و مهری است كه با ايشان دارد، وگرنه گرد زيان حتی به قدر ذره ای بر دامان بلند او نيز نخواهد نشست.

«وَلا تَضُرُّه مَعْصِيةٌ مَنْ عَصاهُ» «2» همچنان كه كره ماه، كه هر چه از نور دارد از خورشيد است، اگر روزی از سر نمك ناشناسی در برابر خورشيد عالَم افروز سينه سپر كند، و بدينسان كسوف را به ثمر نشاند، بی گمان خود ظلمانی و سياه می شود. بی آنكه ذره ای سياهی بر دامان پر فروغ خورشيد نشيند.

همچنين آدمی نيز كه آنچه دارد از خداست اگر گاهی از سر نامردمی و ناجوانمردی در برابر نور تابان حق قد برافرازد، و پديده ناميمون معصيت به بار آورد، تنها خود را به سياهی و ظلمت فرو داده است. و هرگز، حتی اندكی زيان بر دامان كبريای حق نخواهد نشست.

همچنان كه در طاعات خويش نيز، تنها خود سود می برد و نه خداوند.

هر شكار و هر كراماتی كه هست

از برای بندگان آن شه است «3» و البته طاعات و عباداتی سودآور است، كه از سرِ آگاهی و معرفت و دانايی و شناخت و نيز اخلاص صورت پذيرد. و اين همه به منزله مغزهايی هستند كه بايد در پوسته ای با نام طاعت و بندگی گرد آيند. و طاعتی كه اين گونه نباشد به

______________________________
(1) مثنوی معنوی، دفتر اول، بيت 744.

(2) نهج البلاغه، خطبه 193.

(3) مثنوی معنوی، دفتر اول، بيت 3141.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^