فارسی
يكشنبه 11 شهريور 1403 - الاحد 25 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 315

بقيه را برگردان و به صاحبانشان پس بده. چرا؟ حضرت فرمودند: چون آنچه از اين مجموعه را كه خدا امضا می كند، فقط همين دو درهم است.

شيخ بهايی به امام عصر عليه السلام عرض كرد: كجا می شود شما را ديد؟ فرمود: گاهی در فلان مغازه سمساری می آيم و می روم. عرض كرد: چرا؟ مگر اين سمسار كيست؟ گفت بنشين و تماشا كن.

زنی به بازار سمسارها آمد تا جنسی را بفروشد و مشكل خود را حل كند. به مغازه اول ارائه داد، صاحب مغازه گفت: اين چيز قيمت داری نيست، اما برای اين كه مشكل شما حل شود، مثلًا ده تومان به شما می دهم. اين را به گوشه ای می اندازيم، معلوم نيست كسی آن را از ما بخرد. آن زن گفت: نه. به مغازه دوم آمد، او نيز تا می توانست قيمت جنس را پايين جلوه داد و گفت: اگر خيلی بيارزد، ده تومان است، حال ما يازده تومان به تو می دهيم.

به مغازه سمساری ديگری رفت، گفت: اين جنس را چند می خريد؟ گفت: چرا می خواهی آن را بفروشی؟ گفت: مشكل دارم. گفت: من به تو پول می دهم تا مشكل خود را حل كنی، اين جنس دو هزار تومان می ارزد؛ چون عتيقه است و خيلی خريدار دارد. امام عصر عليه السلام فرمودند: علت اين كه من به مغازه اين شخص می آيم اين است كه او در طول عمرش، سر خود و ديگران را كلاه نگذاشته است.

حضرت يوسف عليه السلام در اوج متابعت بود، پس «يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» محبوب خدا شد.

اين حرف را در زندان هم به هم سلولی هايش زد:




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^