فارسی
يكشنبه 31 تير 1403 - الاحد 13 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 285

تيز مَپَر چون به درنگ آمدی

زود مرو دير به چنگ آمدی «1» و سپس جامه اش را از جان خسته اش جدا ساختند. و او را به ريسمان بسته، و در چاه تاريك كنعان فرو كردند.

آن را كه منم خرقه، عريان نشود هرگز

و آن را كه منم چاره، بيچاره نخواهد شد «2» و همين كه به ميان چاه رسيد ريسمان را نيز بريدند.

جز خجلی حاصل اين كار چيست؟

و مستانه و شادمان و بی هيچ دريغ و تأثر و تأسف و افسوس بازگشتند!

جای دريغ است دريغی بخور «3» و اكنون يوسف، پس از آن همه تلخی و رنج در درون چاه، با تنی خسته و نزار و پرآواز، نشسته است.

جهان آن بِه كه دانا تلخ گيرد

كه شيرين زندگانی تلخ ميرد «4» و جز خداوند پناه و چاره ای ندارد.

چاره كن ای چاره بيچارگان «5» ولی خدا با او بود، و البته هر كجا خدا باشد دولت و سرفرازی همان جاست.

______________________________
(1) نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، بيت 43 بند 35.

(2) شمس تبريزی.

(3) نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، بيت 16 بند 27.

(4) نظامی گنجوی، خسرو شيرين، بيت 49، بند 45.

(5) نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، بيت 15، بند 3.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^