چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 395
الحمدلله رب العالمين و صلّی الله علی جميع الانبياء والمرسلين
و صلّ علی محمد و آله الطاهرين.
اهل خدا، بدن را اصل و ريشه نمی دانند، بلكه از بدن به مركب تعبير می كنند كه با ارزش ترين سوار و سواركار عالم، يعنی روح كه نفخه مستقيم پروردگار است، بر اين مركب سوار است. از بدن به ابزار آن سوار عرشی و ملكوتی تعبير می كنند. اين مركب و ابزار بدون او ميّت است و قابل نگهداشتن نيست. بايد دفنش كنند تا تجزيه و خاك شود و به مادرش كه كره زمين است، برگردد و در قيامت اين مركب را به روح برگردانند، فقط به خاطر اين كه در همه امور مثبت و منفی روح همكاری كرده است.
هر چه كه در قيامت بايد به روح برسد، به اين مركب نيز می رسد. اگر بناست بهشت برسد، به هر دو بايد برسد و اگر بناست دوزخ برسد، به هر دو بايد برسد.
اين بدن محدود است و بايد به خاك برگردد، اما آنچه كه از اين خاك، در مدتی كه حيات و راكب دارد، به دست می آيد و اضافه از نياز او است، بايد برای عالمِ خاك بگذارد و برود. هر چه می خواهد باشد.
اگر اين بدن برای به دست آوردن ثروت دنيا به كار گرفته شود، وقتی روح آن را رها كند، چنان كه خودش بايد دفن شود و به خاك برگردد، درآمدها را نيز بايد برای زمين بگذارد. ديگر مالكِ عناصری كه جمع كرده نيست. به هر نوع، صورت و شكلی، رابطه اش با آن عناصر قطع می شود. فقط فردای قيامت بايد جواب بدهد كه