چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 155
علم حقايق در قلب من، از تو است.
دو درخواست يوسف عليه السلام از خدا
ای به وجود آورنده آسمان و زمين، در اين نيمه شب و اين بيابان، با صورت روی خاك از تو دو تقاضا دارم، هيچ چيزی ديگری نمی خواهم:
«فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِماً» «1»
تقاضای اول من اين كه: مرا مسلمان از دنيا ببر. به مرز مرگ رسيدم، دينم را نگذارم و بروم. به صورتم نزنند و بگويند: تو عبد خدا نيستی. پرونده ام را به گردنم نياندازند و بگويند: به درد ما نمی خوری.
تقاضای دوم من:
«وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» «2»
در قيامت مرا به صالحين ملحق كن. اين زندگی كسی است كه با عينك معرفت، خود و عالم را ببيند. زليخا هم مظهر زندگی كسی است كه با عينك هوی، هوس، شهوت و لذت های جسمی، خود و دنيا را ديد.
خوش به حال حضرت يوسف عليه السلام. اما آن كسی كه او را به جانب خود كشيد، ما را هم به جانب خودش می كشد.
______________________________ (1)- يوسف (12): 101؛ «ای پديد آورنده آسمان ها و زمين! تو در دنيا و آخرت سرپرست و يار منی در حالی كه تسليم [فرمان های تو] باشم جانم را بگير.»
(2)- يوسف (12): 101؛ «و به شايستگان مُلحقم كن.»