عبرت های روزگار، ص: 315
خير و مبارك دور می دارد.
«وَلا تَتَّبِعِ الْهَوی فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ» «1» با هوی و آرزو كم باش دوست
چون يُضِلُّك عن سبيل اللَّه اوست «2» و البته جز با مدد خداوند بر هواهای خويش نمی توان فائق شد.
از هواها كی رهی بی جام هو
ای زهو قانع شده با نام هو «3» و كسی كه دست از هواهای خود بِشُويد پاينده و جاودانه خواهد بود.
چون زجان مُردم زجانان زنده ام
نيست مرگم تا ابد پاينده ام «4» باری، پايندگی و زندگی جز در سايه بی هوايی به چنگ نمی آيد، همچنانكه مردگی و كوری جز در شوره زار هوس و هوا نمی رويد.
«وَالْهَوی شَرِيْكُ الْعَمی » «5» حقيقت سرايی است آراسته
هوا و هوس گرد برخاسته
نبينی كه جايی كه برخاست گرد
نبيند نظر گرچه بيناست مرد «6»
بازتاب يك هوی
حال نمونه ای از هواپرستی و نيز بازتاب آن را ياد كنيم:
______________________________ (1) ص/ 26.
(2) مثنوی معنوی، دفتر دوم، بيت 3743.
(3) مثنوی معنوی، دفتر اول، بيت 3453.
(4) شمس تبريز.
(5) نهج البلاغه، نامه 31.
(6) سعدی شيراز، متوفی 691.