فارسی
دوشنبه 11 تير 1403 - الاثنين 23 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 331

پيش خلقان خوار و زار و ريشخند

پيش حق محبوب و مطلوب و پسند «1» اما در پسِ آن ظواهر ناخوشايند، دريا دريا نور و معرفت نهفته و نهان است.

درست به مانند هنگام كارزار كه به ظاهر جز گرد و غبار پيدا نيست، اما درون گردها چه مردها كه شجاعانه می خروشند.

تو ز دوری می نبينی جز كه گَرد

اندكی پيش آ ببين در گَرد مَرد «2» روزی به يكی از دوستانم، كه سخت از پدر بی وفا و ناموزون خود گله داشت و شكايت می كرد، گفتم: من كسی را از اولياء می شناسم شايد گره از كارت بگشايد. و پذيرفت. به اتفاق راه افتاديم. و مشتاقانه به حضورش رسيديم.

پشت دخل، و روی يك صندلی چوبی نشسته بود و به محض اينكه رفيق ما را ديد بی آنكه وی سفره دل را بگشايد، تمام ماجرا را تا به آخر خواند.

شيخ واقف گشت از انديشه اش

شيخ چون شير است و دلها بيشه اش

چون رجا و خوف در دل ها روان

نيست مخفی بر وی اسرار جهان «3» در حالی كه چشمانش غرقه از اشك بود رو به رفيق ما كرد و گفت: آقا! بفرماييد و زندگی خود را ادامه بدهيد. و از كوره در نرويد، كه در اين راه بايد حوصله كرد.

كاسه كاسه زهر می نوشاندت

تا دو زرع چلوار می پوشاندت

روزی هم، كه هفتمين روز محرم بود، پيش من آمد. و از حالش پرسيدم. آرام و ملايم گفت: الحمد للَّه. و بعد رو به من كرد، و گفت: حسين!

______________________________
(1) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 1078.

(2) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 4265.

(3) مثنوی معنوی، دفتر دوم، بيت 3216 و 3217.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^