فارسی
سه شنبه 15 آبان 1403 - الثلاثاء 2 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 180

«لِسَعْيِها راضِيَةٌ» «1»

«فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ» «2»

آن خنده قيمت دارد كه وقتی حضرت يوسف عليه السلام را از آن كاخ با عظمت به زندان تاريك كاهگلی، كنار عده ای كافر و زبان نفهم می اندازند، به ديوار زندان تكيه می دهد و می گويد:

«رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ» «3»

مرا از آن فضای دعوت به زنا به گوشه اين زندان انداختند، حال تو هستی و من، پس من اينجا خوش هستم. اين خوشی، خوشی است. نه فريادهای مستانه و شبانه كه بعضی پسر و دخترها در زندگی می زنند و مانند كرم ها در لجن گناه و شهوت نجس می لولند و بدن های جهنميی كه به هم ساييده می شود. آن لوليدن، غير از زندگی كردن است.

شادی واقعی

اگر شادی آنها شادی است، پس چرا بعد از اين جلسات رقص و گناه، وقتی به خانه می آيند و تنها می شوند، احساس می كنند كه غم تمام عالم در دل آنها است؟

بعد با هزار نوع قرص خود را خواب می كنند كه سنگينی اين غم آنها را از پا درنياورد.

شادی واقعی، شادی مؤمن است كه حتی ظاهراً دارد گريه می كند، اما بعد از گريه و حتی در حين گريه كردن، چنان احساس سبك باری و شادی می كند كه

______________________________
(1)- غاشيه (88): 9؛ «از تلاش و كوشش خود خشنودند.»

(2)- قارعه (101): 7؛ «پس او در يك زندگی خوش و پسنديده ای است.»

(3)- يوسف (12): 33؛ «پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از عملی كه مرا به آن می خوانند.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^