چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 122
سوم: شما را غرق در آمرزش خودم می كنم كه در روز قيامت وقتی پرونده شما را بخوانند، از من می پرسی: آيا اين پرونده من است؟ می گويم: بله، برای تو است.
می گويی: پس گناهانی كه می كردم كجاست؟ می گويم: حرارت نور نبوت و امامت گناهانت را سوزاند و نابود كرد.
حضرت يوسف عليه السلام از خورشيد وجود حضرت ابراهيم عليه السلام جدّ پدر، حضرت اسحاق عليه السلام پدر پدر و حضرت يعقوب عليه السلام پدر خود، اين چنين بهره گرفت. در زندان نيز به اين معنا اشاره فرمود:
«مِلَّةَ آبائِي إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ» «1»
حضرت يعقوب عليه السلام نيز به اين معنا اشاره می كند:
«كَما أَتَمَّها عَلی أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ» «2»
حضرت يوسف عليه السلام خورشيد شده بود. جان و عشق او برخاسته از اين معرفت بود و معشوق او خدا بود، اما زليخا چون معلّم الهی نداشت، تاريك بود. عاشق شد، اما معشوق او شهوت بود. به اشتباه می گويند: زليخا عاشق حضرت يوسف عليه السلام بود، او گرفتار اشتهای كاذب و شهوت شده بود.
عشق هايی كز پی رنگی بود |
عشق نبود عاقبت ننگی بود «3» |
|
اگر اسم اين ها عشق است، پس چرا نمی ماند؟ پس چرا آخرش به نزاع و طلاق می كشد؟ اين عشق در مقابل خود معشوقِ پوچ، فراری، نامرد، بی وفا و خائن دارد.
______________________________ (1)- يوسف (12): 38؛ «آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب.»
(2)- يوسف (12): 6؛ «چنانكه پيش از اين بر پدرانت ابراهيم و اسحاق تمام كرد.»
(3)- مولوی.