چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 100
در اينجا معشوق به عاشق تكبّر و غرور نشان نمی دهد تا عظمتش در جان عاشق بشكند، بلكه نرم است.
كار سوم او برای عاشق اين است كه: تمام درهای خزائن خود را به روی عشق باز كند و بگويد: هر چه می خواهی، بردار. اين مسأله عشق است.
آيات اين عشق را در قرآن ببينيد:
«وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» «1»
«آمَنُوا»؛ يعنی آنهايی كه راه معرفت را طی كرده اند و به او وابسته شده اند؛ چون او را حق می بينند و تمام هستی را ابزار او برای توليد خير می دانند و غير اين را حالات بيهوده می پندارند.
می دانيد اين آيه يعنی چه؟ يعنی اين ها بر اثر اين عشق، در وجودشان چنان شوری به وجود آمده است كه هر چيزی را در اين عالم با مقياس وجود معشوق می سنجند.
تمام كردار و رفتار ايشان بعد از سنجش اين معيار است؛ يعنی می گويند: اين معشوق ترازو و معيار سنجش ما است.
همه چيز را با او می سنجد. اگر اين مقياس درست باشد، انجام می دهند، اما اگر با او ميزان نباشد، حكومت كلّ كره زمين را نيز با لبخند رها می كنند. لبخند آنها نيز لبخند مسخره است. واقعاً جای مسخره كردن دارد؛ چون كه می خواهند چه چيزی را به جای خدا قرار بدهند؟ اين عوض و معوّض اصلًا با هم هيچ تناسبی ندارند.
می گويند: بيا در اين كاخ، لذّت عبادت را با لذّت در كنار زليخا قرار گرفتن عوض كن. اين عوض و معوّض كه اصلًا با هم تناسبی نداشته و قابل مقايسه نيستند.
از آن طرف، قرآن به وجدان آنها قسم خورده است:
______________________________ (1)- بقره (2): 165؛ «ولی آنان كه ايمان آورده اند، محبت و عشقشان به خدا بيشتر و قوی تر است.»