فارسی
يكشنبه 10 تير 1403 - الاحد 22 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 9

و نوازندگان، مستانه، می نواختند، و زنان رقاصه با شادمانی و طرب به پايكوبی و رقص بودند، حضرت با متانت و احترام به كسی كه مقابل خانه ايستاده تا ميهمانان را خوش آمد گويد، فرمود: صاحب اين سرا، بنده است و يا آزاد؟

پيشخدمت به گمان اينكه مقصود حضرت از «بنده» برده باشد، با پرخاش گفت: بنده؟ نه آقا! آزاد است.

حضرت به آرامی فرمود: بلی، آزاد است!

آری، اگر انسان خود را آزاد انگارد به هر كاری و كرداری دست می يازد.

و خود را به هر چيزی می آلايد.

اما كسی كه فرمانبردار، و پرستنده، و بنده خدا باشد، داستان او داستانی ديگر است.

چنين كسی همزبان علی است كه با جهانی سوز و شور می گفت:

«الهِی انْتَ الْمالِكُ وَانَا الْمَمْلُوك»

علی عليه السلام می دانست كيست.

و آنكه اين را نداند، زشت و بی حساب قد می كشد. و تنها بدن و اندام او حجيم و فربه و پروار خواهد شد، اما روح او بی وزن و سبك می ماند.

و قيامت، روز بُروز اين ناهماهنگی و ناهمسازی است.

و از اين روست كه بهشتيان در آنروز، پيوسته، به لب خنده دارند.

«فَالْيَوم الَّذينَ آمَنوا من الكفار يَضْحَكُون» «1»

چرا كه بدقوارگی و ناموزونی، مُضحِك و مايه خنده است.

امام راه خود را گرفت، و رفت.

و پيشخدمت نيز به سوی صاحب خويش بازگشت. و ماجرا را بازگفت.

صاحب سرا به نشان شرم سر را فرو افكند. سپس پرسيد: آن مرد از كدام سو رفت؟

______________________________
(1) و امروز مؤمنان به كافران می خندند. مطففين/ 34.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^