فارسی
پنجشنبه 08 شهريور 1403 - الخميس 22 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 222

ولی پاره ای به تاسف، پيوسته، به همين موارد استثناء تمسك می كنند. و از اين روی تنبل و لاطائل می مانند و تن به كار نمی دهند.

كان فلان كس كشت كرد و بر نداشت

وآن صدف بُرد و صدف گوهر نداشت

بلعم باعور و ابليس لعين

سود نامدشان عبادت ها و دين

صد هزاران انبياء و رهروان

نايد اندر خاطر آن بدگمان

اين دو را گيرد كه تاريكی دهد

در دلش ادبار جز اين كی نهد «1» اگر موارد استثناء مورد اهتمام و اعتنا و توجه كسی باشد، بايد نان را هم نخورد، چون روزی، كسی، همين نان را خورد و گلوگير شد، و مُرد.

بس كسا كه نان خورَد دلشاد او

مرگ او گردد بگيرد در گلو

پس تو ای ادبار رَو هم نان مَخَور

تا نيفتی همچو او در شور و شر «2» اما اهل خِرَد و صاحبان بصيرت چشم را از نوادر می پوشند و آنها را به هيچ می انگارند.

آری، تا وقتی كه آسمان غرقه در ستاره ها و سياره های روشن و پر فروغ است، چرا ايشان سر را در چندی چاه كنند و از سياهی و ظلمت شِكوَه نمايند.

و يا وقتی كه می بينند خلقی فراوان، از نان قُوت ساخته، و قُوَّت يافته اند، از

______________________________
(1) مثنوی معنوی، بيت 479 تا 4794.

(2) مثنوی معنوی، بيت 4794 و 4795.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^