عبرت های روزگار، ص: 175
و از اين رو گاه از خود با واژه جمع ياد می فرمايد.
شيعيان
و البته چنين خصلت های ناب را جز در شيعيان نمی توان جست. وگرنه مسلمانان ديگر اگر چه خدا را و نيز پيامبرش را، هر چند ناقص و نا تمام، به ولايت پذيرفته اند، اما از ولايتِ علی عليه السلام محروم و مهجورند.
تنها در ميان ايشان فخر رازی است كه می كوشيده است تا خويش را با علی همرنگ سازد.
او می گفت: در نماز دستان خود را به رسم سنيان به سينه نمی بندم. و نه مانند ايشان سوره را بی نام خدا قرائت می كنم. زيرا در سيره امام علی عليه السلام تامل نمودم، و يافتم كه او اينگونه نماز نمی گزارد. و علی، صراط مستقيم است. و هر كس دست به دامان او شود به ريسمانی محكم چنگ آويخته است، از اين رو، من، تنها او را دنبال می كنم، و نه هيچ كس ديگر را.
مرد را ابر و باد بايد بود
گرمْ رفتار و راد بايد بود
در شناسايی ولیّ و عدو
ناقد و اوستاد بايد بود «1»
حزب خدا
آری، تنها جماعت شيعه است كه خدا را و پيامبرش را و علی را، والی و ولیِ خويش می خوانند و می خواهند. و اين قوم، حزب خدايند. و حزب خدا پيوسته غالب و پيروز است. اگر چه به ظاهر، چند روزی در چشمان نزديك بينانِ عاقبت ناانديش، مغلوب و شكست پذير باشند.
و هنر همين جاست كه خداوند پيروزی ايشان را دل مغلوبی و شكست فراهم می دارد.
______________________________ (1) قاضی حميد الدين بلخی، متوفی 559.