فارسی
يكشنبه 11 شهريور 1403 - الاحد 25 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 162

و از همين رو چه جنگ ها كه بر افروختند، تا اقتدار خويش را وانموده، و ديگران را در كف خويش اسير دارند.

و پيامبر نيز چه جنگ ها كه تحت لوای جهاد به راه انداخت، تا انسان های اسير را رها، و از زير يوغ بندگان كفور و ناسپاس بيرون كشد، و به بندگی خداوند بخواند.

ز آن نمی بُرّزم گلوهای بشر

تا مرا باشد كَر و فرّ و حَشَر

ز آن همی بُرَّم گلويی چند تا

ز آن گلوها عالَمی يابد رها

كه شما پروانه وار از جهل خويش

پيش آتش می كنيد اين حمله كيش «1» من همی رانم شما را همچو مست

از در افتادن در آتش با دو دست «2» در نبرد خونبار احد، نود زخم، بر تن داشت، اما جنگ را رها نكرد.

و در خيبر، كه لشكريان، فتح قلعه را محال و ناممكن می انگاشتند، پيامبر وی را گسيل داشت. و فاتح شد.

همان روز چشمان علی دردی شديد داشت، و شدت درد، وی را رنجور و بی طاقت می ساخت، و پيامبر بزرگوار، نمی از دهان خود گرفت و بر چشمان علی كشيد، و التيام يافت. پيامبر فرمود: علی جان! دردهايی نيز هست كه از اين درد نيز جانكاهتر است. و آن درد جان سه طائفه است، يكی آنان كه مال يتيم را به ناروا طعمه خويش می سازند. و ديگری حاكمان ظالم، و سومين طائفه

______________________________
(1) برای آنكه شما از سر نادانی پروانه وار به آتش حمله می كنيد.

(2) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 4554 تا 4557.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^