فارسی
سه شنبه 02 مرداد 1403 - الثلاثاء 15 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 263

و بدتر از مستیِ شراب، مستی شهوت است كه همچون آتش، همه چيز را درمی نوردد.

بعد از آن اين نار نار شهوت است

كاندر او اصل گناه و زلّت است

نار بيرونی به آبی بِفْسُرد

نار شهوت تا به دوزخ می برد «1» چرا كه شهوت نيز نخست بنيان عقل را درهم می كوبد.

دان كه هر شهوت چو خمر است و چون بنگ

پرده هوش است و عاقل زوست دنگ

خمر تنها نيست سر مستی هوش

هر چه شهوانی است بندد چشم وگوش

آن بليس از خمر خوردن دور بود

مست بود او از تكبر وَز حجُود

مست آن باشد كه آن بيند كه نيست

زر نمايد آنچه مس و آهنی است «2» صبح شد. موسی به راه افتاد. و از شهر خارج و خود را به چشمه رسانيد.

و مقابل آن، پشت سنگی خود را پنهان كرد. وسط روز شد. سواری از راه رسيد.

از مركب پياده شد. و خورجينی كه يك سوی آن پر از طلا و يك سوی ديگرش لبريز از نقره بود، پياده، و بر زمين گذاشت. و بر آن تكيه زد، و از شدت خستگی به خواب رفت. كمی بعد، هراسان، برخاست، مثل كسی كه راهی طولانی در پيش داشته باشد و هم احساس كند فرصت اندك است، شتابان، بر اسب جهيد،

______________________________
(1) مثنوی معنوی، دفتر اول، بيت 3617.

(2) مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بيت 3512 تا 3615.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^