عبرت های روزگار، ص: 128
و نزديكان و آشنايان جويا شدم. و دانستم كه آلوده به چند آلودگی بوده است: يكی آنكه گاه لب را به شراب می آلود. و ديگر آنكه فردی نمّام، سخن چين و فتنه گر بوده است. و سوم نيز آنكه نسبت به نعمت هايی كه خداوند بر بندگان خويش ارزانی داشته، رشك و حسد می ورزيده است.
درست بر خلاف انبيا كه از خداوند توفيقِ سپاس و شكرگزاری نسبت به نعمت هايی كه بر ديگران ارزانی داشته است، تمنا و طلب می نمودند.
پرهيز
و البته، حسد ورزی، و نيز فتنه گری، و آلودن به هر حرام، ريشه در بی پروايی و ناپرهيزی دارد، و اين پستی ها و پليدی ها از دامان انسان شسته و زدوده نخواهد شد، جز ددر سايه پرهيز و تقوا.
شهوت دنيا مثال گلخن است
كه از او حمام تقوی روشن است
ليك قسم متقی زين تون صفاست
زآنكه در گرمابه است و در نقاست «1» و هر چه تقوا پردامن تر و وسيعتر، پاكی و بی آلايشی نيز افزونتر و فراتر.
و امام، يعنی كسی كه در منتهای پرهيز است. و از همين روی نيز در اوج طهارت و پاكی است.
و علی عليه السلام مولا و امير پرهيزگاران و تقوا پيشگان است. تقوا و پرهيزی كه آدمی را در حيرت و بهت و شگفتی فرو می برد.
بهای فرمانروايی
علی عليه السلام در هنگامه نبرد صفين، كفش های پاره و پُر وصله اش را نشانِ ابن عباس می دهد، و می پرسد: اين كفش ها به چند می ارزد؟
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بيت 238 و 239.