فارسی
جمعه 11 آبان 1403 - الجمعة 27 ربيع الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 147

بدن زمينی و از عالم ماده است، اما روح كجايی است؟ آيا او نيز از زمين است كه در رحم مادر به ما پيوسته است؟ يا از جای ديگری است؟ كتاب خدا نشانی روح را داده است: كه از عالم امر آمده است، عالم امر كجاست؟ عالم امر از ذات حضرت حق است.

«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي» «1»

البته عمق آيه برای ما روشن نيست. نمی دانيم يعنی چه؟ كلمه «أَمْرِ» و «رب» كجا را می گويند؟ نمی دانيم. آيا چه چيزی در وجود ما هست؟ ما خزانه چه گوهری هستيم؟ فقط خدا می داند. اين عالم روح است. «2»

______________________________
(1)- اسرا (17): 85؛ «و از تو درباره روح می پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است.»

(2)- ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن: 14/ 201- 200، ذيل آيه اسراء 85؛ «ابن مسعود و ابن عباس و جماعتی گويند: آنها از روحی كه در بدن انسان است، سؤال كردند و پيامبر آنها را پاسخ نداد. سؤال كنندگان، گروهی از يهوديان بودند.

علت اينكه پيامبر از جواب آنها خودداری كرد، اين بود كه می دانست به صلاح آنهاست، زيرا نمی خواستند، چيزی بفهمند بلكه قصدشان مزاحمت و بحث و جدال بود و اگر به آنها جواب می داد، بر عناد آنها افزوده می شد.

گفته اند: يهوديان به كفار قريش گفتند: از محمد، در باره روح سؤال كنيد.

اگر شما را پاسخ داد، پيامبر نيست و اگر پاسخ نداد، پيامبر است، زيرا ما در كتابهای خود، اينطور خوانده ايم. خداوند به پيامبر خود دستور داد كه به آنها پاسخ نگويد و حل اين معمّا را به عقل و فكر خودشان واگذار كند، تا دليلی بر صدق گفتار و نبوتش باشد.

بنا براين، معنای قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي اين است كه: روح از امری است كه تنها خدای من داند و احدی را بر آن راز، آگاهی نيست.

البته دانشمندان در باره ماهيت روح، اختلاف دارند:

بيشتر متكلمان از جمله سيد مرتضی می گويند: روح، جسمی رقيق و هوايی است كه در بدن حيوان وارد می شود.

علی بن عيسی گويد: جسمی هوايی است به شكل حيوان و در هر جزئی از آن حيات است، بنا بر اين، هر حيوانی دارای روح و بدن است. با اين تفاوت كه: در پاره ای از حيوانات، روح غالب است و در پاره ای بدن.

برخی روح را عرض دانسته اند. اينان نيز اختلاف كرده اند:

شيخ مفيد می فرمايد: روح، حياتی است كه محل خود را شايسته قدرت و علم و اختيار می كند. برخی و جماعتی از معتزله بغداد نيز همين نظر را پذيرفته اند.

اسواری گويد: روح، انسان است و حيات و تكليف، برای اوست.

برخی از علما گويند: خداوند، روح را از شش چيز آفريده است: نور، خوشبويی، بقا، حيات، علم و برتری. می بينيد كه مادامی كه روح در بدن است، بدن نورانی است، می بيند، می شنود و خوشبو است. اما همين كه روح از بدن خارج می شود، بدن بدبو می شود و همين كه از آن مفارقت كرد، فرسوده و متلاشی می شود و همه مزايا را از دست می دهد. روح، موجودی علوی و لطيف است، زيرا خداوند، در باره شهيدان راه حق، می فرمايد: « «بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ »؛ آل عمران 170: بلكه آنها پيش خدای خود زنده هستند و روزی می برند و شاد هستند» در حالی كه اجسام آنها در خاك، پوسيده است.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^