چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 162
معشوق، پشت كردن معشوق به عاشق، زلزله، سيل، حادثه، بيماری، آتش سوزی.
تمام روبناها در كنار عامل تخريب هست. زيربنا حضرت حق است كه عامل تخريب ندارد. او معشوق اصلی است كه فانی شدنی نيست.
حال عاشق در احوال مختلف
اين هايی كه به چيزی دل نبستند و همه چيز را به عنوان ابزاری برای توحيد نگاه می كردند و هيچ وقت عاشق ابزار نبوده و معطل آن نمی شدند، به خاطر معرفت آنان بوده است.
از اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيدند: اوج لذّت زندگی شما و اوج محنت زندگی شما چه وقت بود؟ گفت: اوج لذت زندگی من آن روزی بود كه روی دست پيغمبر صلی الله عليه و آله به مردم نشان داده شدم و حضرت مرا به رهبری حكومت معرفی كردند و اوج محنت من آنجايی بود كه صدای ناله حضرت زهرا عليها السلام بين در و ديوار بلند شد.
يعنی علی عليه السلام را تا اينجا كوچك كردند كه عجب لذتی برده كه شاه شده و به قدری به زن وابسته بود كه وقتی ديد همسرش را بين در و ديوار آزرده كردند، اوج محنت حضرت بوده است.
والله قسم! با توجه به معرفتی كه داشت و اين كه فقط خدا زيربنا است و بقيه چيزها روبنا، حباب و خاموش شدنی است، حال حضرت چه روی دست پيغمبر صلی الله عليه و آله روز غدير و حالی كه می ديد بين در و ديوار همسرش آزرده شده، نسبت به خدا تفاوتی نداشته است.
آنجا را می گفت: خدا به پيغمبر صلی الله عليه و آله تكليف كرده است كه مرا برای خدمت به دين معرفی كند و اينجا را می گفت: خدا به من تكليف كرده كه صبر كنم تا چراغ دين