چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 176
تمام نگاه خاص پروردگار به حضرت يوسف عليه السلام به خاطر بعد از اين جريان است. البته قبل از اين جريان، پروردگار عالم به او نظر دارد، اما فقط به عنوان فرزند كوچك حضرت يعقوب عليه السلام، يعنی از زمانی كه حضرت يوسف عليه السلام به دنيا آمد، تا زمانی كه با اين زن ناخواسته روبه رو شد و به صورت غلام زرخريدی كه همه راه های فرار به روی او بسته شده است و نمی تواند جايی برود و آزادی ندارد، تا زمانی كه ناخواسته او را در فضای كاخ قرار می دهند و در خلوت كاخ به عنوان غلامِ شوهر اين زن و خدمت كار او قرار می دهند.
نگاه پروردگار به او از زليخا به بعد شروع می شود، تا آنجايی كه روزگار فراق تمام می شود، حضرت يعقوب عليه السلام و فرزندانش وارد مصر می شوند و به شدّت مورد احترام حضرت يوسف عليه السلام قرار می گيرند و او نيز در اوج كرامت و بزرگواری از ظلم های ده برادر خود گذشت می كند و داستان ديگر تمام می شود.
مرگ حضرت يوسف عليه السلام با كمال آبرو، كرامت، آقايی، بزرگواری، انسانيت و در حالی كه برای همه مرد و زن جهان درس و الگو شده است، می رسد و ايشان از دنيا خارج می شوند.
اهميت جذب نگاه خدا در جوانی
«1»اين گوشه ای از نگاه پروردگار به آيات كتاب وجود حضرت يوسف عليه السلام است كه
______________________________ (1)- نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلی الله عليه و آله): 316، حديث 800؛ «إنّ اللَّه يحبّ الشّاب الّذي يفني شبابه في طاعة اللَّه. خداوند جوانی را كه عمر خود را در عبادت خدا به سر می برد دوست دارد.»
نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلی الله عليه و آله): 304، حديث 736؛ «إنّ اللَّه تعالی يباهي بالشّاب العابد الملائكة، يقول أنظروا إلی عبدي ترك شهوته من أجلي. خدا بجوان عابد بر فرشتگان مباهات می كند و می گويد بنده مرابنگريد كه بخاطر من از تمايلات خود چشم پوشيده است.»