عبرت های روزگار، ص: 250
علم و مال و منصب و جاه و قِران
فتنه آمد در كف بدگوهران
مال و منصب ناكسی كارد به دست
طالب رسوايی خويش او شده است
يا كند بخل و عطاها كم دهد
يا سخا آرد به ناموضع نهد «1» و با همين خيال و تصميم به بستر رفتند. و خوابيدند.
و در همين ميان، خداوند صاعقه ای را فرمان داد كه بر باغ فرود آيد، و آمد، و در كمتر از لحظه ای چيزی جز خاكستر به چشم نمی آمد.
و فرزندان، صبح همان روز از خواب برخاستند، و راهی باغ شدند، و درب را گشودند. و جز تَلّی از خاكستر داغ نديدند.
ز دور چرخ چه نالی ز فعل خويش بنال «2» و قرآن می گويد: اين عذاب تنها بازتابِ نيست ايشان در دنيا بود، اما كيفر آخرت بسی عظيم و سنگين تر است.
«وَلَعَذابُ الاخِرَة اكبر لَو كانُوا يَعْلَمُون» «3»
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بيت 1438 و 1444 و 1445.
(2) سعدی شيرازی، متوفی 691.
(3) قلم/ 33.