عبرت های روزگار، ص: 15
می نمايند.
پرسيد: ايشان كيست؟ به پاسخ گفتند: حسن بن علی است.
امامان ما، خوی و اخلاق خدا در زمين بودند.
مرد شامی شتابان خود را به امام رسانيد و تا آنجا كه می توانست پدر بزرگوارش را ناسزا گفت.
اوج عظمت همينجاست كه انسانِ قادر و قدرتمند و نيرومند، توان و زور خويش را نابجا و به ناروا به كار نبندد.
امام، كلام ايشان را قطع نساخت، و بُردبارانه، تاب آورد. و تحمل كرد. تا آنجا كه مرد شامی برای گفتن چيزی نداشت.
آنگاه امام آرام و با ملايمت فرمود: مسافريد؟
با شگفتی گفت: آری مسافرم.
فرمود: اگر خانه نداريد، و يا پول، و يا غذا، ميهمان من باشيد. و اگر مشكلی نيز هست می گشايم.
مرد شامی با شرم و حيرت همين آيه را فهميد و تلاوت كرد:
«اللَّه اعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَ» «1» يعنی خدا خوب می داند كه چه كس را امام و يا پيامبر نمايد.
و گفت: مشكلی ندارم جز آنكه زمين را بخواهيد دهان باز كند و مرا فرو برد.
از اين دست خطاها در جامعه ما رايج است.
برادران و خواهران! شما را در حق عالمان دين به خطا و اشتباه واندارند.
هرگز به شنيده های خود مُهر باور نزنيد. كه اين، بفرموده قرآن كريم حرام است.
«إنْ جائَكُمْ فاسِقٌ بنَبَأ فَتَبَيَّنُوا» «2»
______________________________ (1) انعام/ 124.
(2) اگر فاسقی خبر آورد تحقيق كنيد. حجرات/ 6.