عبرت های روزگار، ص: 42
بلی، آنجا كه خدا با انسان باشد، راه هلاك بسته است. و وی را از طوفان های اعتقادی و علمی و فكری در امان می دارد.
در وقت مرگ نيز حافظ و نگاهبان انسان است، تا نهراسد. و ايمان خود را به باد ندهد. و وسوسه های شيطانِ بدخواه او را تباه نسازد. چون زمانی بس بلاخيز است.
لذتی بالا
روز ششم حج- ماه ذی الحجه- كسی را ديدم كه چهره اش نورانيتی داشت.
با خود گفتم: غنيمت است، ساعتی با او بنشينم. و بهره ای ببرم. رفتم. و كنار ايشان نشستم. گفتم: برايم صحبت كنيد. گفت: شما بگوييد. گفتم: من چيزی نمی دانم.
چون ديدم كنار آن چهره، و در شعاع و پرتو آن همه نورانيت، و درخشش، و فروغ، چيزی برای گفتن نمی ماند.
و شروع به صحبت كرد، گفت: روزی مرا خبر كردند كه استاد علمی و تربيتی و اخلاقی شما، بر بستر بيماری است، و در بيمارستان.
و نام استاد را هم گفت، وی مرحوم آية اللَّه حاج شيخ مرتضی حايری،- فرزند مرحوم آية اللَّه العظمی حاج شيخ عبدالكريم حايری- بود.
سراسيمه خود را به آنجا رساندم. خواستم ايشان را ببينم، گفتند: حال ايشان چندان خوب نيست. و ملاقات ندارد. احساس كردم نَفَس های آخر ايشان باشد.
لذا به اصرار خواستم به هر صورتی كه هست دست كم چهره ايشان را ببينم.
و پذيرفتند. وارد اتاق شدم. كسی جز من نبود. و استاد در آستانه سفر به سوی عالم بالا.
هيچ می دانيد كه بالاترين لذت مردمان مومن هنگام مرگ ايشان است؟
برای اينكه اين حقيقت را بهتر و بيشتر بدانيد يك روايت را يادآور می شوم:
پيامبر صلی الله عليه و آله فرمود: