عبرت های روزگار، ص: 82
و ارزيابی نمی نمايند.
كتاب عالَم پس از مرگ، كه در پاريس نوشته و نشر يافته است را بخوانيد، كه بسيار جذاب، گيرا و خواندنی است. در آنجا می بينيد كه صاحب اين اثر، از احوالات اموات و مردگان اروپايی در عالم برزخ، اطلاعاتی جالب و قابل توجه در كتاب خود گرد آورده است.
ايشان می فرمود: پدرم، پس از مرگ، به خواب من آمد. و گفت: يك جلد كتاب بحار، چاپ كمپانی، از فلان عالم، جهت مطالعه، به گرو و امانت گرفته ام.
و در زمان حيات فراموش نمودم كه آنرا به ايشان باز پس دهم. و اكنون دلواپس و نگران و ناراحتم. آن كتاب را به صاحب خود بازگردانيد.
با مردن و مرگ، ربط و رابطه انسان، به هيچ روی، با هيچيك از آثار و اعمال و انديشه های خود، بريده، جدا و قطع نخواهد شد.
ايشان می فرمود: از خواب برخاستم. لابلای كتاب ها گشتی زده و جستجويی نمودم. و درست به همان كتابی برخورد نمودم كه پدر نام و نشانی آن را در خواب داده بود. كتاب را با خود برداشتم. و به راه افتادم تا به دست صاحب خود برسانم. ميان راه به زمين افتادم. و كتاب نيز از دستم رها، و بر زمين افتاد.
برخاستم و كتاب را برداشته، و خاك و غباری كه بر جلد آن نشسته بود، با عبای خود گرفتم و به راه افتادم، و به دست صاحب آن سپردم. اما، همان شب، پدرم را دوباره به خواب ديدم. به من گفت: كتابی كه من به امانت گرفته بودم بر جلد آن خراشی و زخمی نبود، امروز كه بر زمين افتادی بر جلد آن خراشی نشست. از بابت اين نيز حِليَّت بخواه.
برادران و خواهرانم، تا نمردهن و از دنيا نرفته ايد حساب و كتاب های خود را پاك، صاف، روشن و تصفيه كنيد.
شيخ عباس قمی فرزندی داشت كه حاضر و آماده جهت انجام كار پدر بود، اما شما چه؟ آيا چنين فرزندی را داريد؟