فارسی
سه شنبه 15 آبان 1403 - الثلاثاء 2 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 184

اين قدر فروختم. تمام منبر من به فروش آنها گذشت.

بعد از ده شب كه منبر من تمام شد، از مداح معمولی نيز به من كمتر پول دادند و گفتند: به سلامت. يعنی خدا به من گفت: دل ها در دست من است، من در آنجا پنجاه هزار نفر را پای منبر آوردم. تو می توانی، بفرما. مگر تو همان شخص منبری آن شهر نبودی؟ پس چه شد؟

ای كسی كه دل ها به دست تو است:

«يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْابْصَارِ» «1» تو می گويی برو، اگر انسان در باطن خود از مسير صحيح منحرف شود، تو می گويی نرو.

در زندگی خيلی تواضع كنيد و دائم بگوييد: ای خدا! تو همه چيز هستی. اين را قبول كنيد تا شما را بالا ببرند. بزرگ ترين انسان بعد از پيامبر صلی الله عليه و آله، به ما ياد داده است كه چه كسی هستيم:

«و أنا عَبْدُكَ الضَّعيفُ الذَليلُ الحَقيرُ المِسْكِينُ المُسْتَكِينُ» «2» حال كه زنده هستيم، اين است كه حقير، ذليل، مسكين و مستكين هستيم، وای به حال آن زمانی كه جنازه ما را روی سنگ مرده شورخانه بياندازند، آنجا چه كسی هستيم؟ آنجا جايی هست كه همه از زن و فرزند، داماد، برادران، اقوام، دوستان، شريك و همسايه ها همه جمع شده اند، تا ما را دور بياندازند. جمع نشده اند كه ما را نگهدارند.

رقص آنجا كن كه خود را بشكنی

پنبه را از ريش شهوت بركنی

______________________________
(1)- مصباح المتهجد: 132، فصل سياقة الصلوات، حديث 214.

(2)- اقبال الأعمال: 3/ 334، فصل 51.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^