چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 190
الطاف را كه فقط كار اوست، نه كار پول، پارتی، قبيله، خانواده و قدرتمندان در آيات قرآن مجيد ببينيد.
در يكی از آيات می فرمايد: «1» همه اين امور بعد از آن معرفت، عمل، لياقت و شايستگی است. البته رايگان و ناگهانی نيست، بلكه او زحمت كشيد، رنج برد، و اجازه نداد به پاكی او لكه سياهی بنشيند.
مكنت عنايت شده به بندگان خالص
بعد از اين امور بود كه پروردگار می فرمايد:
«مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ» «2»
اين به چاه افتاده و زندانی كشيده را تمكّن، آبروی عظيم و نيروی چيرگی بر مشكلات و غلبه بر دل ها را دادم. اين ها كار غير خدا نيست. تمكّن، نعمت ويژه الهی است كه كسی سفره دار حضرت حق می شود، سفره دار رحمت، قدرت، كرم، عزّت، چيرگی، غلبه و توان او. در حقيقت تمام قدرت ها، توان ها، پيروزی ها در آن
______________________________ (1)- يوسف (12): 24؛ «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ »؛ بانوی كاخ [چون خود را در برابر يوسفِ پاكدامن، شكست خورده ديد با حالتی خشم آلود] به يوسف حمله كرد و يوسف هم اگر برهان پروردگارش را [كه جلوه ربوبيت و نور عصمت و بصيرت است ] نديده بود [به قصد دفاع از شرف و پاكی اش ] به او حمله می كرد [و در آن حال زد و خورد سختی پيش می آمد و با مجروح شدن بانوی كاخ، راه اتهام بر ضد يوسف باز می شد، ولی ديدن برهان پروردگارش او را از حمله بازداشت و راه هر گونه اتهام از سوی بانوی كاخ بر او بسته شد]. [ما] اين گونه [يوسف را ياری داديم ] تا زد و خورد [ی كه سبب اتهام می شد] و [نيز] عمل خلاف عفت آن بانو را از او بگردانيم؛ زيرا او از بندگان خالص شده ما [از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی ] بود.
(2) يوسف (12): 56؛ «اين گونه يوسف را در [آن ] سرزمين مكانت و قدرت داديم.»