چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 211
می شود؟ هزاران سال قبل، خيلی قديم تر از قرآن نيز دو ضرب در دو، چهار می شد.
بی عقلی تا جايی رسيده است كه می گويند: حرف عقل ديگر كهنه شده است و بايد بساط دين را جمع كرد.
كلام امام مجتبی عليه السلام درباره عقل، اين سرمايه الهی و اين نور خدايی و ملكوتی اين است كه افرادی كه آن را به كار می گيرند، در حال ساختن ساختمان ادب هستند.
و كسانی كه عقل را به كار نمی گيرند:
«لا أَدَبَ لِمَنْ لاعَقْلَ لَهُ وَ لامُرُوَّةَ لِمَنْ لاهِمَّةَ لَهُ»
آن كسی كه اراده، همت و تصميم قاطع و تحرّك ندارد، جوانمردی ندارد. انسان تنبل، مركز فساد است، اما اهل همّت، منبع جوانمردی هستند.
«وَ لا حَياءَ لِمَنْ لا دِينَ لَهُ»
آن كسی كه ايمان به خدا و قيامت نداشته، وابستگی باطنی با حضرت حق ندارد، حيا ندارد؛ يعنی از هيچ گناهی در ظاهر و باطن روی گردان نيست، سرمست دنياست و آخرت را باور ندارد و با بی حيايی شكم پاره می كند، به ناموس مردم تجاوز می كند، فتنه می كند، چون دين و ايمان ندارد.
عالی ترين درجه عقل
من كلمات قصار خيلی از بزرگان، دانشمندان، حكما و عرفای شرقی و غربی جهان را ديده ام. زيباتر از اين جمله در هيچ كجای عالم از كسی صادر نشده است.
گذشتگان نگفته اند و آيندگان نيز نخواهند گفت، و آن اين است:
«وَ رَأْسُ العَقْلِ مُعاشَرَةُ النّاسِ بِالجَميل»
آن چيزی كه در رأس عقل است؛ يعنی عالی ترين مرحله عقل عملی، زيبا معاشرت كردن با انسان ها است. عمری با همسر خود معاشرت كنی و ذره ای به او