عبرت های روزگار، ص: 266
كشته شد.
آه مظلوم تير دلدوزيست
كه زشست قضا رها گردد
گر رسد بر نشان عجب نَبُود
تير از آن شست كی خطا گردد «1» و آنگا فرمود: موسی! به بندگانم سفارش كن كه بر رفتار و كردار خويش مراقب باشند. و آنچه می كنند ملزم و منتظر نتايج آن نيز باشند.
برآيد به مردم زكردار بد
بد آيد به روی بد از كار بد «2»
غارنشينان
حال، قطعه ای نيز در باب عمل و عكس العمل از كتاب خدا بازگويم:
سه دوست در دل صحرا بودند، و بارانی بس تند و شگفت و شديد باريدن گرفت و بناگزير، هر سه، به غاری پناه بردند.
شدت باران افزون شد، و سيلابی سخت به راه افتاد. تخته سنگی از بالای كوه نيز غلطيدن گرفت. و درست در برابر شكاف غار ايستاد. و تو گويی؛ سنگ تراشانِ پر مهارت، دربی از سنگ، برای غار ساخته باشند. و ديگر نه كسی می توانست از بيرون به غار درآيد، و نه ياران غارنشين می توانستند از غار بيرون شوند.
يكی از ايشان سخت نوميد شد، گفت: كارمان تمام است.
چو نوميد گردد زيزدان كسی
از او نيك بختی نيايد بسی «3»
______________________________ (1) قاآنی، متوفی 1270.
(2) فردوسی.
(3) فردوسی.