عبرت های روزگار، ص: 114
بی ملاقات
زندانيانِ نوع نخست كه جرم شان بی گناهی است، و يا نوع ديگر، كه زندان جريمه گناه ايشان است، از ديدار و ملاقات ديگران ممنوع و محروم نيستند. اما زندانيان منيّت هرگز ملاقاتی ندارند، نه با خدا. و نه با خِرد. و پيوسته خود هستند و تنها.
«لاوَحْشةَ اوْحَشُ مِنَ الْعُجب» «1» وحشتی پرهراستر از عُجب، و خودبينی و خودخواهی و خودپسندی و منيت نيست. چرا كه كسی به ملاقات ايشان نمی آيد.
بر بديهای بدان رحمت كنيد
بر منی و خويش بينی كم تنيد
هين مبادا غيرت آيد از كمين
سرنگون افتيد در قعر زمين «2»
تائب
زندانيانی كه بی گناهند و يا به گناهی آلوده اند، سرانجام، رهايی و نجات می يابند، اما زندانيان منيت نجاتی ندارند جز آنكه از منيت های خود دست كشيده و تائب شوند.
هست جنت را ز رحمت هشت در
يك در توبه ست ز آن هشت ای پسر
آن همه گه باز باشد گه فراز
و آن در توبه نباشد جز كه باز
______________________________ (1) بحارالانوار، ج 1، ص 88.
(2) مثنوی معنوی، دفتر اول، بيت 3416 و 3417.