چهره ملكوتی يوسف عليه السلام، ص: 97
انسان عاشق در چنين جايگاهی قرار می گيرد. با اين كه اطراف او از آدميزاد پر است و افراد مختلف از ثروتمند، زيباچهره و صاحب مقام زياد هستند، اما در فضای اين عشق، چون غير معشوق برای او مطرح نيست، گويا احدی را نمی بيند، لذا كسی نيست كه به او حسد بورزد، برای او تكبر و ريا كند و غرور به خرج دهد.
شما پيغمبر، امام و يا وليّی از اوليای خدا را حسود، بخيل، مغرور، متكبّر و رياكار كه بتوان عيبی در او پيدا كرد، نمی بينيد. چرا كه آنها می بينند كه آنچه در اين عالم هست، ابزار خدا برای توليد خير است، لذا برای عيوب باطنی، حسد، غرور و كبر جايی نمی ماند. هر چه هست، پاكی، كرامت، بزرگواری و طهارت است.
آنها خود را تنهای از همه می بينند و روحی كه در كالبد آنها است، فقط در انتظار وصال معشوق است. جاده اين اشخاص به طرف خدا چقدر صاف و دوش آنها از بار فساد و رذائل اخلاقی چقدر سبك است.
عرشيان فرش نشين، و عاشقان با معرفت
اميرالمؤمنين عليه السلام می فرمايد: «1» با بدن خاكی خود در دنيا زندگی می كنند، ولی روح آنان در محلّ اعلا و در كنار
______________________________ (1)- نهج البلاغة: خطبه 184 (خطبه همام)؛ «فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلَاءِ كَالَّتِي نُزِّلَتْ فِي الرَّخَاءِ وَ لَوْ لَاالْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَی الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا.»
غرر الحكم: 304، حديث 6962؛ «الجاهل عبد شهوته.»
غرر الحكم: 75، حديث 1177؛ «الجاهل من انخدع لهواه و غروره.»
غرر الحكم: 73، حديث 1097؛ «الجهل فساد كل أمر.»