فارسی
پنجشنبه 08 شهريور 1403 - الخميس 22 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عبرت های روزگار، ص: 146

مهر تلخان را به شيرين می كشد

زآنكه اصل مهرها باشد رَشَد «1» مهر و رِقَّت وصف انسانی بُوَد

خشم و شهوت وصف حيوانی بود «2» راستی چرا خشم؟ چرا غضب؟ مگر ما كيستيم؟

ما كه ايم اندر جهان هيچ هيچ

چون الف او خود چه دارد، هيچ هيچ «3» قهر، غضب و خشم از خصال حيوانی است، زيرا كه حيوان شعور و احساس را كم دارد، ولی آدمی كه سراسر درك و احساس و فهميدن است هرگز خويش را به چنين خصيصه ای شُوم، و نحس و ناخجسته نمی آلايد.

اين چنين خاصيتی در آدمی است

مهر حيوان ار كم است آن از كمی است «4» و امام دوباره با صميميتی بيشتر از پيش خرما فروش را خواست، كه خرما را پس بگيرد.

و اينهمه صميميت و صدق و مهر را در حالی به كار می بست كه امير سرزمين خويش بود.

و جای هيچ بهت و اعجاب نيست كه خرما فورش امير مملكت خويش را نشناسد.

چرا كه او پيش از اين اميران را در جامه های فاخر می ديد، و در اوج شكوه و جلال. و نه در پی كارهای به ظاهر خُرد و ناچيز.

مغازه دار به خشم آمد و گريبان حضرت را گرفت. و مشتی بر سينه اش

______________________________
(1) محبت چيزهای تلخ را به سوی شيرين شدن جذب می كند، زيرا كه اصل محبت ها قابليت رشد و تربيت را برخوردار است.

(2) مثنوی معنوی، دفتر دوم، بيت 258.

(3) مثنوی معنوی، دفتر اول، بيت 2436.

(4) مثنوی معنوی، دفتر اول، بيت 2432.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^