عبرت های روزگار، ص: 326
اگر آيد زدوستی گنهی
به گناهی نبايد آزردن
ور زبان را به عذر بگشايد
بايد آن عذر بِپذُردن
زانكه نزديك بخردان بَترَست
عفو ناكردن از گنه كردن «1» و البته خداوند چنين توبه ای را پذيرا می شود، و به دنبال آن نيز از آمرزش خويش هيچ دريغ نمی دارد.
توبه آرند و خدا توبه پذير
امر او گيرند و او نعم الامير
چون برآرند از پشيمانی حَنين
عرش لرزيد از انیُ المُذْنِبين
آنچنان لرزد كه مادر بر ولد
دستشان گيرد به بالا می كشد
كای خداتان واخريده از غرور
نك رياض فضل و نك رب غفور
بعد از اينتان برگ و رزق جاودان
از هوای حق بود نه از ناودان «2» و آنگاه اين تائب مقبول، راهیِ سرزمين مكه شد، و سی سال تمام به آموختن پرداخت. و در اين ساليان دراز هيچ نخنديد، و پيوسته، چهره ای غمبار داشت.
______________________________ (1) رشيد و طواط، متوفی 573.
(2) مثنوی معنوی، دفتر ششم، بيت 3624 تا 3628.