عبرت های روزگار، ص: 238
جای دارد.
ذوق در غم هاست پی گم كرده اند
آب حيوان را به ظلمت برده اند «1»
غم اوليا
بر اين اساس، غم و شادی را می توان به دو صورت تصوير كرد، چرا كه پاره ای از شادی ها و نيز غم ها، به حقيقت شادی و غم می باشند، و پاره ای نيز اين گونه نيستند.
حال، شادی و غم به هر صورتی كه باشند، محصول و معلول رفتار و كردار انسان خواهند بود و هيچ تفاوت نمی كند كه چنين انسانی در رديف انبيا باشد، و يا اوليا، و يا هر كسی ديگر.
بنابراين، غمی كه به انبياء و اوليا رسيده است حاصل شيوه رفتار و منش و اعمال ايشان نيز بوده است.
آيا اگر انبيایِ گرام و اوليایِ مكرم راه راستی و درستی پيشه خويش نمی ساختند، اين گونه در كمند بلا و محنت گرفتار می آمدند؟ هرگز!
از اين رو بايد گفت: منش ايشان، ايشان را در تيررسِ مصيبت و غم ها قرار داده است، البته غم هايی كه مردمان كوته بين آنها را غم می انگارند. حال آنكه عين شادی می باشند. و در حقيقت نوعی ديگر از شادی و خنديدن خواهند بود.
عشق آموخت مرا شكل ديگر خنديدن «2» و كسانی كه در اين ديار دنيا از دست اين گونه غم ها گريان نباشند، بايد بر آنان خنده مستانه زد.
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر ششم، بيت 1587.
(2) شمس تبريزی.