فارسی
شنبه 15 ارديبهشت 1403 - السبت 24 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

انديشه در اسلام، ص: 289

صادق، عليه‏السلام، براى او احترام ويژه‏اى قائل بود، تا حدّى كه نوشته‏اند احترام حضرت به او در زمانى كه هنوز مو در صورتش نروئيده بود، سبب پرسش ديگران قرار گرفت؛ زيرا آن حضرت مانند ريش سفيدان شيعه به او احترام مى‏گذاشت.

ائمه ما براى شيعه احترام فراوانى قائل بودند. در روايتى از كتاب كم‏نظير كامل الزيارات، در باب ارزش دادن به شيعه، از حضرت صادق، عليه‏السلام، مى‏خوانيم:

«نفس المهموم لنا المغتم لظلمنا تسبيح». «1»

كسى كه در مصائب ما اندوهناك باشد يا در رنج شيعه ما غصه‏دار شود، تسبيح كرده است.

ريش‏سفيدها مى‏ديدند كه حضرت صادق، عليه‏السلام، و بعد از ايشان امام موسى بن جعفر، عليه‏السلام، به اين جوان احترام ويژه‏اى مى‏گذارند. لذا گفتند: ما هم مؤمن و شيعه هستيم و امام ما را نيز قبول دارند. پس چگونه به ما اين همه احترام نمى‏گذارند؟

البته، كار امام كار خدايى است و جاى پرسش ندارد. با اين حال، امام جواب دادند: اين احترام به سبب علم اوست، زيرا از همه شما داناتر است. «2» اين است كه در روايات آمده گناه غيبت عالم دو برابر ديگران است؛ «3» مانند گناه زنان پيامبر كه دو برابر ديگران است. «4»

به هر حال، اين بزرگوار روايتى دارد كه طلاى ناب است و از آن رواياتى است كه درباره آن گفته‏اند:

«أن يُكتب هذا القول بالذهب». «5»

سزاوار است اين سخن با طلا نوشته شود.

امتياز شيعه در آخرت‏

امام موسى بن جعفر، عليه‏السلام، ويژگى‏هاى شيعه را چنين برشمرده‏اند:

قيامت جاى زائران پيامبر و حضرت زهرا و امام مجتبى و امام زين‏

______________________________
(1). امالى، شيخ مفيد، ص 338؛ نيز با اختلاف اندك در كافى، ج 2، ص 226: «أبان بن تغلب، عن أبى عبد الله جعفر بن محمد، عليهماالسلام، قال: نفس المهموم لظلمنا تسبيح، وهمه لنا عباده، وكتمان سرنا جهاد فى سبيل الله. ثم قال أبو عبد الله، عليه‏السلام: يجب أن يكتب هذا الحديث بالذهب».

(2). احتمالًا اين شخص هشام بن حكم هست كه در ميان اصحاب جايگاه ويژه‏اى داشته: چهارده نور پاك (فارسى)، دكتر عقيقى بخشايشى، ج 9، ص 1220: «هشام بن حكم يكى ديگر از شاگردان با فضيلت و سخنگوى توانا از تربيت يافتگان امام ششم و هفتم، عليه‏السلام، مى باشد كه عمر خود را در راه مبارزه و دفاع از اهل بيت طهارت و عصمت صرف نمود و دشمنان و مخالفين را با سلاح علم و منطق و حربه فضيلت و دانش، منكوب و محكوم نمود. او در مناظرات متعددى شركت جست و پيروزى نهائى را در همه جا به دست آورد. سكونت او در بغداد در محله كرخ بوده است و به شغل تجارت مى‏پرداخت. نخست متمايل به فرقه جهميه بود كه متمايل به جبر و سلب قدرت از انسان بود. در اثر تماس با امام ششم و كسب فيض از محضر او توانست خود را از اوهام و سفسطه‏ها نجات داده و به حقيقت و واقعيت گرايش و تمايل پيدا نمايد و مس وجود خود را تبديل به طلا نمايد و دوره تكميلى خود را در مكتب امام طى نمايد و از فارغ التحصيلان مبرز آن مكتب درآيد و افراد فراوانى را به شاهراه هدايت و سعادت سوق دهد و اندوخته‏هاى علمى خود را به صورت بيان و بنان، در اختيار ديگران قرار دهد، امام صادق، عليه‏السلام، در حق او فرمود: تو در مدافعات خود نسبت به اهل بيت مؤيد و منصور از جانب پروردگار عالم هستى. و اين فضيلت در حق او كافى است».

(3). كافى، ج 1، ص 47: «حفص بن غياث، عن أبى عبد الله، عليه‏السلام، قال: قال: يا حفص يغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل ان يغفر للعالم ذنب واحد»؛ نيز كنز العمال، متقى هندى، ج 10، ص 152: «خيار أمتى علماؤها، وخير علماءها رحماؤها ألا وإن الله تعالى ليغفر للعالم أربعين ذنبا قبل أن يغفر للجاهل ذنبا واحدا».

(4). احزاب، 3031: «يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً* وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً».

(5). امالى، شيخ مفيد، ص 338؛ نيز با اختلاف اندك در كافى، ج 2، ص 226: «أبان بن تغلب، عن أبى عبد الله جعفر بن محمد، عليهماالسلام، قال: نفس المهموم لظلمنا تسبيح، وهمه لنا عباده، وكتمان سرنا جهاد فى سبيل الله. ثم قال أبو عبد الله، عليه‏السلام،: يجب أن يكتب هذا الحديث بالذهب».




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^