انديشه در اسلام، ص: 213
خوب است بيشتر مسائل اسلامىِ معمولى را كه جنبه عاطفى دارند براى آنها مطرح كرد. همچنين، بايد از ارزش معلم برايشان گفت تا آنها از نظر ادب و احترام به معلم و ارزش وى و تعليماتش آگاه شوند.
رفتار امام حسين، عليهالسلام، با معلم فرزندش
روزى يكى از فرزندان حضرت سيدالشهدا، عليهالسلام، از مدرسه به خانه برگشت. امام او را صدا زدند و فرمودند: عزيزم! امروز چه ياد گرفتى و معلمت چه به تو آموخته است؟ گفت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ...».
حضرت به خدمتكار خانه فرمودند: به در خانه معلّم او، عبدالرحمن سلمى، برو و او را به اينجا دعوت كن! خدمتكار رفت و گفت كه آقا با شما كار دارند. معلم با خود گفت: خدايا، يعنى حسين با من چه كار دارد؟ من امروز در مدرسه كارى نكردهام. فقط به فرزندش سوره حمد را ياد دادهام!
وقتى او خدمت حضرت رسيد، ايشان هزار دينار طلا از دسترنج خودشان، كه مربوط به امور كشاورزى مىشد، به معلم دادند و فرمودند: دهانت را باز كن! و چند قطعه عقيق و فيروزه و الماس هم در دهان او ريختند و حوالهاى هم به بزّاز نوشتند كه هزار متر پارچه حلّه بافت يمن از حساب من به اين معلم بده. بعد هم فرمودند: مرا ببخش كه در برابر عظمت كار تو كارى نمىتوانم بكنم. آنچه من به تو دادم تقديمى بيش نبود، اما آنچه تو به فرزند من دادى، عطا و كرامت بود. «1»
خوب است در شأن معلم اين سخنان را در كلاس گفت يا اين آيه شريفه سوره اسراء را كه مىفرمايد:
«وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً*
______________________________ (1). مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، ج 3، ص 222؛ نيز مستدرك الوسائل، ميرزا نورى، ج 4، ص 247؛ بحار الانوار، ج 44، ص 191: «قيل ان عبد الرحمن السلمى علم ولد الحسين الحمد فلما قرأها على ابيه اعطاه الف دينار والف حله وحشا فاه درا، فقيل له فى ذلك قال: وأين يقع هذا من عطائه، يعنى تعليمه، وأنشد الحسين: إذا جادت الدنيا عليك فجدبها* على الناس طرا قبل ان تتفلت/ فلا الجود يفنيها إذا هى اقبلت* ولا البخل يبقيها إذا ما تولت».