انديشه در اسلام، ص: 219
مىتوانيد انجام دهيد فكر كنيد و باور كنيد كه به قول امام راحل: «معلمى شغل انبياست».
اين اشعار را نيز من 27 سال پيش از يك معلم خوب ياد گرفتم.
شبى در محفلى با آه و سوزى |
شنيدستم كه پير پاره دوزى |
|
چنين مىگفت با پير عجوزى |
گلى خوشبوى در حمام روزى |
|
رسيد از دست محبوبى به دستم. |
گرفتم آن گل و كردم خميرى |
|
خميرى نرم و تازه چون حريرى |
معطر بود و خوب و دلپذيرى |
|
بدو گفتم كه مشكى يا عبيرى |
كه از بوى دلاويز تو مستم؟ |
|
همه گلهاى عالم آزمودم |
نديدم چون تو عبرت مىنمودم |
|
چو گل بشنفت اين گفت و شنودم |
بگفتا من گلى ناچيز بودم |
|
و لكن مدتى با گل نشستم. |
گل اندر زير خود گسترده پر كرد |
|
مرا با همنشينى مفتخر كرد |
چو عمرم مدتى با گل گذر كرد |
|
كمال همنشين در من اثر كرد |
وگرنه من همان خاكم كه هستم. |
|
5. سال چهل يا پنجاه شمسى بود كه در ابنبابويه، مؤسسهاى راهاندازى كرديم. بعد، از ميان بچههاى يتيم، 30 نفر را قبول و شروع به كار كرديم. نتيجه اين شد كه همه آنها با معدّل 5/ 19 و 20 به كلاس دوم رفتند و ما سى نفر ديگر را پذيرش كرديم. از طريق اين بچهها، وارد منازل شده و با پدر و مادر و خواهر و برادرها صحبت كرديم و آنها را جذب حوزه علميه كرديم. يادم هست تا كلاس پنجم، بهترين شاگردان شهر رى از كلاس ما بودند و همه آنها در آينده انسانهايى عالى و فعّال شدند.
وجود ما معمايى است، حافظ
«1»شايد هيچ يك از ما توجه نداشته باشيم، ولى وجود هر يك از ما
______________________________ (1). مصرعى از حافظ شيرازى است.