انديشه در اسلام، ص: 333
اينكه حقيقت را نمىدانند بلكه در سركشى و نفرتِ از حق سرسختى و پافشارى مىكنند. آيا كسى كه نگونسار و به صورت افتاده حركت مىكند هدايتيافتهتر است يا آنكه راستقامت بر راه راست مىرود؟ بگو: اوست كه شما را آفريد و براى شما گوش و ديده و دل قرار داد، ولى اندكى سپاس مىگزاريد. بگو: اوست كه شما را در زمين آفريد و به سوى او محشور مىشويد. و مىگويند: اگر راستگوييد اين وعده وقوع رستاخيز كى خواهد بود؟ بگو: دانش و آگاهى اين حقيقت فقط نزد خداست و من تنها بيمدهندهاى آشكارم.
تأمل در تاريخ
قرآن سرگذشت اقوام پيشين را بدين جهت ياد مىكند كه مردم از آنها عبرت بگيرند. از اين رو، خداوند دستور داده است در تاريخ با تعقل بنگريم و پند بگيريم. «1» گاهى برخى شعراى حكيم اين قدر زيبا جريانات تاريخى را در فضاى عقل طرح كردهاند كه انسان از مطالعه آثارشان به تفكر وادار مىشود. براى مثال، وقتى خاقانى شروانى به خرابههاى شهر مدائن مىرسد در مطلع قصيده بلند خود مىگويد:
هان اى دل عبرت بين، از ديده نظر كن هان |
ايوان مدائن را آئينه عبرت دان. |
|
يا حافظ در بىوفايى دنيا و دل نبستن به آن مىگويد:
تكيه بر اختر شبدزد مكن كاين عيّار |
تاج كاووس ببرد و كمر كيخسرو |
|
گوشوار زر و لعل ار چه گران دارد گوش |
دور خوبى گذران است نصيحت بشنو. |
|
نيز اين شعر:
نادره مردى ز عرب هوشمند |
گفت به عبدالملك از روى پند |
|
زير همين قبّه و اين بارگاه |
روى همين مسند و اين جايگاه |
|
بودم و ديدم بر ابن زياد |
آه چه ديدم كه دو چشمم مباد! |
|
تازهسرى چون سپر آسمان |
طلعت خورشيد ز رويش نهان |
|
بعد ز چندى سر آن خيرهسر |
شد بر مختار به روى سپر |
|
______________________________ (1). البته، به نص صريح قرآن همه اين آيات براى تعقل فرستاده شدهاند. در ابتداى سوره يوسف مىخوانيم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ* إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ* نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ».