انديشه در اسلام، ص: 243
همراهى دين و حيا با عقل
روايتى در اصول كافى آمده كه تأويلپذير است و تأويل آن در شرح اصول كافى صدرالمتألهين شيرازى بيان شده است. از امام ششم، عليهالسلام، نقل شده است كه فرمود:
وقتى حضرت آدم آفريده شد، پروردگار عالم به جبرئيل فرمود: به آدم بگو يكى از اين سه را انتخاب كند. آن سه، دين و حيا و عقل است. جبرئيل به محضر آدم آمد و گفت: خدا سه چيز به من داده است تا يكى از آنها را انتخاب كنى! آدم به امين وحى گفت: من عقل را مىخواهم! جبرئيل به عقل گفت: در خدمت آدم باش! و به دين و حيا گفت: شما برگرديد! اما دين و حيا گفتند: ما برنمىگرديم، زيرا خدا به ما دستور داده است كه هر جا عقل بود، با او باشيم. بدين ترتيب، هر دو نزد عقل ماندند. «1»
يعنى هر كس از عقل بهره ببرد، دين و حيا هم در خدمت او قرار مىگيرند و او داراى فرهنگ نورانى و تربيت و ادب مىشود و به دانشمند و شاعر و حكيمى بزرگ تبديل مىشود. اگر انسانهاى مريض، عقل را به كار بگيرند مىتوانند انسانهايى سالم (به معنى واقعى كلمه) شوند.
حكايت يكى از اولياى خدا
مرحوم حاج ميرزا حسن كرمانشاهى نقل كرده است كه در مدرسه روبهروى امامزاده سيد نصر الدين نشسته بودم كه طلبهاى ژوليدهمو با لباسى كهنه از در مدرسه وارد شد. تا آن زمان او را نديده بودم، ولى وقتى حرف زد معلوم شد روستايى است و تهران را نديده است. از من پرسيد: حاج ميرزا حسن كرمانشاهى كيست؟ گفتم: من هستم. آمد جلو سلام كرد و گفت: حجره شانزدهم مدرسه خالى است، كليد آن را به من بده! نپرسيدم از كجا آمدهاى؟ چه كسى آدرس مدرسه را به تو داده؟ چه كسى اسم مرا به تو گفته؟ مانند آدم جادو شده، كليد را به او دادم و او
______________________________ (1). كافى، ج 1، ص 10؛ نيز امالى، صدوق، ص 770؛ محاسن، برقى، ج 1، ص 191 (شيخ صدوق در امالى در سند روايت از امام صادق، عليهالسلام، نام مىبرد ولى وقتى همين روايت را در من لا يحضر نقل مىكند از امام صادق اسمى نمىبرد): «الأصبغ بن نباته، عن على، عليهالسلام، قال: هبط جبرئيل على آدم، عليهالسلام، فقال: يا آدم إنى أمرت أن أخيرك واحده من ثلاث فاخترها ودع اثنتين فقال له آدم: يا جبرئيل وما الثلاث؟ فقال: العقل والحياء والدين، فقال آدم: إنى قد اخترت العقل فقال جبرئيل للحياء والدين: انصرفا ودعاه فقالا: يا جبرئيل إنا أمرنا أن نكون مع العقل حيث كان، قال: فشأنكما وعرج».