انديشه در اسلام، ص: 231
راست مىگفتند! مگر از بخت و تخت انسان به جايى مىرسد؟ كسانى كه پيش از ما بودند از اين نقطه به جايى نرسيدند. آنها كه سالها پيش از ما زندگى مىكردند و احوالاتشان در كتابها ثبت شده است، نامشان نيز از خاطرها نمىگذرد، با آنكه دبدبه و كبكبهاى براى خود داشتند. مردند و پوچ و پوك شدند و اسكلتهاشان را نيز خاك فرسود و گذر زمان و تابش آفتاب و وزش باد و بارش باران گورهاشان را به باد داد. حال آنكه برجستگان الهى در جايگاهى حق و پسنديده نزد پادشاهى توانا قرار دارند: «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ». «1»
ابراهيم از تخت خود پايين آمد و نيمه شب از بلخ بيرون زد و راه سفر در پيش گرفت و سالها بعد، معلم بيداران و آگاهان شد. آرى، بسيارى از مردم با تفكر به جايى رسيدهاند.
تفكر در آثار و نشانههاى الهى
در قرآن كريم و در سخنان انبيا و ائمه بزرگوار آمده است كه در چند چيز بايد انديشيد كه اولين آنها تفكر در آثار و نشانههاى الهى براى رسيدن به يقين درباره خداست. در همين باره آمده است:
«انظروا آثارنا فان آثارنا تدل علينا». «2»
«أُنظروا» در اين جا به معناى «تتفكروا» است. يعنى فكر كنيد و در آثار من خوب بينديشيد تا مرا بيابيد و به من پيوند بخوريد. زيرا وقتى انسان فكر كند، خواهد ديد كه مخلوقات جهان بر وجود يك ناظم و مالك و فرمانده باعظمت و باشعور دلالت مىكنند.
پيامدهاى بىفكرى
در مباحث پيشين، اين نكته گذشت كه هر كس فكر نكند يا حيوان مىشود:
______________________________ (1). قمر، 55.
(2). اين جمله مثل سائرى است كه با عبارات مختلف بيان مىشود: تفسير الرازى، ج 9، ص 12: «ان لمشاهده آثار المتقدمين أثرا أقوى من أثر السماع كماقال الشاعر: إن آثارنا تدل علينا فانظروا بعدنا إلى الآثار»؛ نيز الفوائد الرجاليه، سيد بحر العلوم، ج 1، ص 97: «هذا يسير من كثير من إنجازات ومشاريع سيدنا (بحر العلوم) فلقد ترك لنا بهذا وشبهه من آثاره الحيه ما يستحق أن يخلده الزمن على مدى التاريخ والأجيال: لك آثارنا تدل علينا* فاسألوا بعدنا عن الآثار».