صبر از ديدگاه اسلام، ص: 107
ولی بخش عمده ای از اين امنيت و سلامت در روزگار ما بهم خورده است. زنانی كه از مدار دين بيرون رفته اند، حساب آنها روشن است، اما بعضی از زنان كه مدعی دينداری هستند، برای شوهران خود مزاحم امنيت خاطر و رنج ساز هستند، چنانچه بعضی از شوهران، نابكار و ستمكار به خانواده هستند.
اين خانم خردمند و عاقل به شوهرش گفت: نيمه اول را در نعمت و ثروت قبول كن، تا نيمه دوم خدا بزرگ است. در نهايت، در بلا و نعمت بايد صبر كنيم، چون صابران اجر دارند و من زنی نيستم كه اگر بلا و محنت به ما رو كند، زندگی خود را از بين ببرم و بخواهم كه حتما طلا و جواهرات و بهترين زندگی را داشته باشم. من در محنت و بلا نيز با تو خواهم بود.
پاداش خدا به جوان صالح
امام هفتم عليه السلام می فرمايند: شب دوم آن چهره نورانی دو مرتبه در عالم رؤيا به خواب اين مرد آمد. مرد جوان گفت: با همسرم مشورت كردم، نيمه اول را در نعمت و ثروت می خواهم، گفت: پس از فردا منتظر باش، برای شما درياوار مال، نعمت و ثروت می آيد.
روزگار عجيبی شد. به قول قديمی ها دست به خاكستر می زد، طلا می شد. مرد می دويد، آب و نان به دنبالش التماس می كردند. عده ای به دنبال آب و نان می دوند، اما به آن نمی رسند. خدا نسبت به بعضی ها می فرمايد: به تمام دنيا می گويم كه به دنبال بنده ام برو و خودت را در اختيار بنده ام قرار بده.
تمام درب ها باز شد. آن خانم به مرد گفت: ای شوهر! شكم ما كه دو تا و يا بزرگتر از زمانی كه فقير بوديم نشده است، ما قبل از اين نعمت و ثروت نيز صبح ها با نان و چايی و ظهر با آبگوشت، شب ها نيز با نان و خيار و ماست سير می شديم، الان نيز همان است، شكم ما نسبت به قبل فرقی نكرده و بدن ما نيز بزرگتر نشده است. هر كدام چند متر پارچه برای لباس می خواستيم، الان نيز همان پارچه بدن ما را می پوشاند. ما اكنون پول اضافه و ثروت زيادی داريم، من مصرّانه از تو می خواهم كه هر چه قوم و خويش فقير داريم، برو آنها را بی نياز كن و به ديگران نيز كمك كن. گفت: چشم.